گروه علمی فرهنگی هنری

سایه

منوي اصلي

آرشيو موضوعي

آرشيو مطالب

سايت ها و وبلاگهاي مفيد:


امکانات


دلقک

من کشاورزم و بر کار خودم میبالم
من کشاورز گل خنده لبها هستم
دوست دارم خنده
دوست دارم شادی
دوست دارم که به جای گله و اشک،ببینم لبخند
عاشقم من،عاشق خنده تو
آرزوی دل من خنده شیرین تو است
دوست دارم که در این خاک غریب
غربت غم نکند هیچ دلی را غمگین
و دراین ظلمت شب
هیچ کس را نبود بیم شب و تاریکی
دوست دارم خنده
که به جای گل لبخند نشیند خاری
خاری از اشک و غم و حسرت و آه
آری ای دوست چه عیبی کنی امروز مرا باکی نیست...
آری...
آری...
آری که منم دلقک تو
دلقکی آمده از عرش به فرش
تا تو را خنداند، دست بر هرکاری
پای را کج کنم و خود انداز
تا تو شاید که کمی نور بچینی از لب
آرزویی دارم...
آرزویی دیرین...آرزویی که بترسم که بمیرم و نبینم آن روز
آرزوی دل من هست دو صد تا ز خودم
که دو صد تا کم و اندازه هرکس ز خودم
تا که هر نقطه این خاک زمین
هرکسی گرکه به اندازه ذرات هوا غم دارد
من کنارش باشم
با لباسی ز گشادی افتان
با لپانی و لبانی سرخان
من کنارش باشم تا بخندانمش و شاد کنم او را من
خواه هر کس باشد
مرد باشد یا زن
کودکی کوچک و خرد
یا که پر چین و چروک
هرکسی باشد و اهل هر دین
یک مسلمان باشد یا که نصرانی و از آل یهود
کودکی خسته ز کار...
کودکی،نالیده ز رفتار پدر
پدری خسته ز بیکاری کار،پدری تحت فشار...
منزلی چشم به راه،خیره به دستان پدر
چو بیابان باشد خالی و پرپینه
من خریدارم و خوش انصافم
شب تار میخرم و صبح نشاطی به عوض
خار و خاشاک خریدارم و جایش یه سبد
یه سبد شهد و شکر... وَ پر از شادی و عشق
من مسافر هستم...
چند جایی دگری باید شد، خنده آنجا گم شد
خنده را گم نکنید تا خدا هست بباید خندید
و خدا شاد شود از خنده
پس بخندید که خنده هنر انسان است...

 

 

شاعر:  مسافر

 

نويسنده: علی صدیقین تاريخ: سه شنبه 27 تير 1391برچسب:دلقک,تلخک,خنده,غم,غصه,کار, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

سايه...

سایه هم هست و هم نیست...مجازیست در عین حقیقت...مجازی که خبر از حقایقی میدهد...و آن حقیقت...حقیقت انسانیت است...

نويسندگان


کاوش

Template By: LoxBlog.Com


© All Rights Reserved to saayeh.LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.Com