سیاه، سفید، پلیسه
نوشته محمد قائم
در خاموشی یکی از شبهای پرهراس مهر 59 که حملههای هوایی به تهران و شهرهای دیگر ایران شروع شده بود کسی چراغ قوه بهدست به سراغم آمد.
خبرنگار روزنامهٔ ال پائیس چاپ مادرید در پارک هتل، پاتوق آن سالهای خبرنگاران خارجی در تهران، از همکاران اروپاییاش پرسیده بود چرا عمـّامهٔ روحانیونی سیاه است و مال برخی سفید. خبرنگارهای فرانسوی و ایتالیایی با هرهر و کرکر سر به سرش گذاشته بودند که سفیدها را تازه از خشکشویی گرفتهاند.
نخستین بار بود به ایران میآمد. بیشتر گزارشگران سالمندتر دیگر نشریات عمدهٔ اروپایی از سال 57 به ایران رفتوآمد کرده بودند و بعضی در تهران حتی دستیار دائمی داشتند. ظاهراً خبرنگار جوان اسپانیایی را زیاد تحویل نگرفته بودند.
مطلبش را باید تا نیمهشب مخابره میکرد تا در شمارهٔ فردا صبح چاپ شود. در توضیحات فشردهٔ یکیدو ساعتهای مفهوم رنگ عمـّامه و نکاتی دیگر برایش روشن شد. در عین حال خیالش را راحت کردم که نه تنها همکاران شوخ طبع او، بلکه خود دارندگان دستارهای سیاه و سفید هم مطمئن نیستند در اوضاع آشفتهٔ ایران کیبهکی است.
حالا با دیدن بعضی از این طلبههای سوپردولوکس مدل بالا که در تلویزیون وطنی مثل طوطی ِ کوکی داد سخن میدهند به یاد گزارشگر اسپانیایی میافتم.
گذشته از عبا و قبا و رداهای شیر و شکری و آبی آسمانی و رنگ مد فصل و غیره، جالبترین افه شاید در عمامههایشان باشد: با دقت به دو بخش تقسیم شده و بخش پایینی را چین پلیسه دادهاند.
دامن پلیسهٔ سرمهای یا قرمز با پیراهن سفید زمانی لباس شیک و در عین حال سادهٔ دختران جوان بود و در مغازههای لباسشویی اعلان "چین پلیسه" هم دیده میشد. حالا نه تنها از سوی مخالفان تبرّج و غربزدگی مصادره شده بلکه از بخش تحتانی بدن انسان مؤنث به پوشش فوقانی افراد مذکر ارتقای درجه یافته است.

همزمان، یک بار دیگر علیه کراوات (یا به تلفظ برخی اهالی تهرونآباد، "کروات") اعلان جنگ میدهند و میگویند در شرکتها و بیمارستانهای خصوصی کلک دیگری است برای جلب مشتری.
اما اگر از بیماران نظرخواهی شود شاید بگویند کراوات عاملی است مثبت در پزشک که به بیمار اطمینان میدهد با آدمی منظم و مبادی آداب و چیزفهم در موقعیتی کاملاً رسمی و خطیر سر و کار دارد (در لطیفهای، کسی در خیابان از رهگذری میپرسد "جنابعالی دکترید؟" و وقتی طرف میگوید نه، عتاب میکند "پس غلط میکنی کراوات میزنی.").
مخالفان "کروات" میگویند کدام آداب، کدام فهم؟ میتوان پاسخ داد همان آدابی که طلبهٔ صفرکیلومتر بنا به آن مصلحت میبیند برای دُرافشانی علیه اومانیسم و لیبرالیسم و غیره ــــ در تلویزیونی که مجریاش هم معمولاً آقای دکتر است ـــــ عمـّامهاش را چین پلیسه بدهد تا بیننده متقاعد شود طرف توی باغ است و لابد میداند دربارهٔ چه چیزی حرف میزند.
اگر مسافری فرنگی بار دیگر دربارهٔ رنگ دستار ارباب عمائم بپرسد شاید آنها را به سه دستهٔ سیاه، سفید ساده و سفید پلیسه (فول آپشن ِ اتومات با شیشهٔ رنگی) تقسیم کنم.
عمـّامهٔ سیاه هم میتواند پلیسه باشد؟ والله اعلم. آدم باید حوصله داشته باشد خیلی دقت کند.
9 تیر 91
|